فلس

aivchns@gmail.com

فلس

aivchns@gmail.com

رفتم خانهایم را ترمیم کردم. به خودم گفته بودم که اگر ناخنکار از من پرسید کجا و چرا و چطور جوابش را بدهم و دادم.

- چقدر ازتون گرفتن؟

- نمیخوام در موردش حرف بزنم

- اجازه می دید قیمت رو نگم؟

یک هچین جوابهایی. بعد دیدم بد پریده ام به ناخنکار کمی دلجویی کردم ازش و  حالا حالم خوب است. باید خیلی وقتها پیش جواب می دادم به همه. دیت دست کرداه ام که اینهمه عقب افتادم.

یکی از آن قدیمیها به من پیام داده

تو شهرزادی؟

اولش گفتم نه و بعدش جوابش را دادم که بگویم بله خودم هستم و نمیخواهم با تو حرف بزنم.

افتاده ام روی دور زیباتر کردن خودم. ناخن مرتب می کنم و می خواهم همین روزها بروم یک دستی به سر و رویم بکشم. خط پیشانی را بوتاکس کنخم لیزر کنم مثلا. یک همچین کارهایی و می خواهم موهایم را رنگی کنم که تا به حال نکرده ام. مثلا مسی یا یک جور شرابی مسی.

چرا نکنم؟ زن نیستم مگر؟ چرا یاد گرفته ایم فکر کنیم زنهایی که می نویسند باید از ظاهر دست بکشند. نه همچین خبرهایی نیست. عباس معروفی همین امروز مرد و من هم یکی از همین روزها می میرم. در زندگی بعدی شاید لاک پشت شوم یا یک میخ.

بهتر است کمی به خودم برسم.