فلس

aivchns@gmail.com

فلس

aivchns@gmail.com

دیروز زن هاشم زنگ زد. صبح زود بود و من یکهو قطع کردم.

به محض اینکه پرسید می شناسی شناختم و گوشی را گذاشتم. تماس را یعنی. تماس را قطع کردم. چه فایده دارد با کسی حرف بزنم که یک عمر تحملش کردم؟ درست کردن ترشی یعنی؟ نه. بی خیال شهرزاد. اینها مهم نیست.

باید بروم صورتم را بشویم.

اما درمانگرم.

هر وقت یادم می رود کنسل کنم درمی آید می گوید پول را بفرست یک جور تنبیه مثلا و حالا برداشته دو هفته رفته یک جایی . یک ماهی می شد تقریبا که با او جلسه نخواهم داشت. مهم نیست.

هر وقت دیدمش به او خواهم گفت که خانم عزیز من درمانجوی شما هستم نه بچه اتان که هر چند وقت یک بار به بهانه ای مرا تنبیه کنید.