ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حسی را دارم که سالهای سال گم کرده بودم. درست که اتاق خوابم این روزها همهاش بوی سیگار میدهد...اما آن ولع به زندگی، مرتب کردن، نظم دادن، نگه داشتن ...زمستان است و سرد است و خانه بوی سالهای دور میدهد.
خاک را جارو میکنم. خاک را از روی زمین و ریشهی گیاهان زندهام می.کند. زنده نگهام میدارد.
بوی چای ایرانی روی آتش، جمع کردن برگهای توت در فرغون و سوزاندنشان و زدن چمنها...اولین گل عروس..
من تنهایم.
در این خانه.
روی تاب میخوابم.
جهان خانهی من است. خانهای که هر جا بروم باز به آن برمیگردم.